چرا به حضرت علي (عليه
السلام) «قسيم النار والجنة» ميگويند؟
در منابع تشيع و اهل
تسنن احاديثي در باب مقسم بودن حضرت علي عليه السلام در قيامت،
ذكر شده است كه در اين مطلب برخي از آنها را ذكر مينماييم.
اصل احاديث از منابع شيعه
عن عبدالله بن عباس قال: قال
رسول الله (صلى الله عليه و آله): ... معاشر الناس، إنّ علياً
قسيم النار، لا يدخل النار ولي له، ولا ينجو منها عدو له، إنه
قسيم الجنة، لا يدخلها عدو له، ولا يزحزح عنها ولي له(1) ؛ از
عبدالله بن عباس نقل شده است که گفت: رسول خدا (صلي الله عليه
و آله) فرمودند: ... اي گروه مردم! همانا علي تقسيم کننده جهنم
(نار) است کسي که ياور و دوست او باشد وارد آتش نخواهد شد و
کسي که دشمن او باشد از آن نجات نخواهد يافت. همانا او تقسيم
کننده بهشت است کسي که دشمن او باشد وارد آن نخواهد شد و کسي
که دوست او باشد از آن محروم نخواهد شد.
- قال (علي ابن موسي الرضا)
قال رسول الله (صلي الله عليه و آله) يا علي انك قسيم الجنة و
النار(2)؛ امام رضا عليهالسلام فرمودند: رسول خدا فرمودند: اي
علي! همانا تو تقسيم کننده بهشت و جهنم هستي .
رسول خدا (صلي الله عليه
و آله) فرمودند: ... اي گروه مردم! همانا علي تقسيم
کننده جهنم (نار) است کسي که ياور و دوست او باشد وارد
آتش نخواهد شد و کسي که دشمن او باشد از آن نجات
نخواهد يافت. همانا او تقسيم کننده بهشت است کسي که
دشمن او باشد وارد آن نخواهد شد و کسي که دوست او باشد
از آن محروم نخواهد شد.
- عن سليمان بن خالد، عن أبي
عبدالله جعفر بن محمد الصادق، عن آبائه عليهم السلام قال: قال
رسول الله (صلى الله عليه و آله) لعلي عليه السلام: ... يا علي
أنت قسيم الجنة والنار، لا يدخل الجنة إلا من عرفك و عرفته،
ولا يدخل النار إلا من أنكرك و أنكرته. (3)
از سليمان بن خالد از امام
صادق عليه السلام از پدرانشان از رسول خدا به حضرت علي عليه
السلام فرمودند: ... اي علي تو قسمت کننده بهشت و دوزخ هستي.
وارد بهشت نميشود مگر کسي که او تو را و تو او را بشناسي (جزء
شيعيان واقعي تو باشد) و وارد دوزخ نميشود مگر کسي که تو را
انکار کند و تو او را انکار کني.
اين روايت به چند صورت قسيم
النار والجنه، قسيم النار، قسيم الجنة و النار، السلام عليک يا
قسيم النار و الجنه، در منابع مختلف آمده است. (4)
رواياتي از منابع اهل تسنن
اين روايت در بسياري از منابع
اهل تسنن نقل شده است و اگر چه برخي از متعصبين سعي در تضعيف
اين روايت کردهاند اما جايي که اين روايت در کتب لغت نيز راه
پيدا ميکند و به اسناد متعدد در کتب معتبر اهل تسنن نقل
ميشود؛ ديگر اشکال بهانهجويان جايي ندارد اکنون به برخي از
نقلها در منابع اهل تسنن اشاره ميکنيم:
- عن علي رضي الله تعالى عنه
أنا قسيم النار (5)؛ حضرت علي (عليه السلام) فرمودند: من تقسيم
کننده دوزخ هستم .
- و روى أيضا عن الأعمش عن
موسى بن طريف، عن عباية، قال سمعت علياً(عليه السلام)، و هو
يقول: أنا قسيم النار(6)؛ همچنين روايت شده است از اعمش از
موسي بن طريف از عبايه که گفت از علي (عليه السلام) شنيدم در
حالي که ميفرمود: من تقسيم کننده دوزخ هستم .
- عن عباية عن علي قال: أنا
قسيم النار، إذا كان يوم القيامة قلت هذا لك و هذا لي(7)؛ از
حضرت علي عليه السلام نقل شده است که فرمودند: من قسمت کننده
دوزخ هستم. زماني که روز قيامت فرا رسد ميگويم (به آتش) اين
(شخص) براي تو و اين (شخص) براي من .
امام صادق عليه السلام
عرض کردم به چه علت اميرالمومنين علي بن ابي طالب قسيم
الجنة و النار گفته شده است؟ حضرت فرمودند: به خاطر
اين که دوست داشتن او ايمان و دشمن داشتن او کفر است،
و همانا بهشت براي اهل ايمان آفريده شده است و نار
براي اهل کفر خلق شده است بنابر اين حضرت علي
عليهالسلام به اين علت قسيم الجنة و النار است بنابر
اين در بهشت وارد نميشود مگر اهل محبت و دوستي با او
و وارد آتش نميشود مگر اهل دشمني با او .
همچنين احاديثي با مضامين
حديث فوق در منابع اهل تسنن روايت شده كه به ذكر آدرس آنها
بسنده ميشود.(8)
دليل اين نامگذاري در بيان
امام صادق و امام رضا (عليهماالسلام)
برخي از روايات علت اين
نامگذاري را ذکر کردهاند که به دو روايت اکتفا ميشود:
1- حدثنا أحمد بن الحسن
القطان قال: ... حدثنا أبي، عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر
قال: قلت لأبي عبدالله جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام) لم
صار أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب قسيم الجنة و النار؟ قال:
لان حُبه إيمان و بُغضه كفر، و إنما خلقت الجنة لأهل الايمان،
و خلقت النار لأهل الكفر، فهو عليه السلام قسيم الجنة والنار،
لهذه العلة فالجنة لا يدخلها إلا أهل محبته، والنار لا يدخلها
إلا أهل بغضه.(9)
از مفضل بن عمر نقل شده است
که گفت به امام صادق عليه السلام عرض کردم به چه علت
اميرالمومنين علي بن ابي طالب قسيم الجنة و النار گفته شده
است؟ حضرت فرمودند: به خاطر اين که دوست داشتن او ايمان و دشمن
داشتن او کفر است، و همانا بهشت براي اهل ايمان آفريده شده است
و نار براي اهل کفر خلق شده است بنابر اين حضرت علي
عليهالسلام به اين علت قسيم الجنة و النار است بنابر اين در
بهشت وارد نميشود مگر اهل محبت و دوستي با او و وارد آتش
نميشود مگر اهل دشمني با او .
همچنين در روايت ديگري از
امام رضا عليه السلام آمده است:
حدثنا تميم بن عبدالله بن
تميم القرشي قال... قال المأمون يوما للرضا عليه السلام يا أبا
الحسن أخبرني عن جدك أمير المؤمنين بأي وجه هو قسيم الجنة
والنار و بأي معنى فقد كثر فكري في ذلك؟ فقال له الرضا عليه
السلام: يا أميرالمؤمنين ألم ترو عن أبيك عن آبائه عن عبدالله
بن عباس أنه قال: سمعت رسول الله(صلي الله عليه و آله) يقول:
حُب علي إيمان و بُغضه كفر؟ فقال: بلى فقال الرضا عليه السلام:
فقِسمة الجنة والنار إذا كانت على حُبه و بُغضه فهو قسيم الجنة
والنار.(10)
اباصلت هروي نقل کرده
است که روزي مامون به امام رضا عليه السلام گفت: يا اباالحسن
ما را از پدرت اميرالمومنين آگاه ساز که به چه علت "قسيم الجنة
و النار" خوانده شده است و اين به چه معنا است که اين مطلب فکر
مرا مشغول ساخته است؟
امام رضا عليه السلام
به او فرمودند: اي مامون آيا تو از پدرت و او از پدرانش از ابن
عباس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نقل نکرديد که گفت از
رسول خدا شنيدم ميفرمايند: حب علي ايمان و دشمني با علي کفر
است؟
مامون پاسخ داد: آري.
حضرت فرمودند: پس
تقسيم ميکند بهشت و دوزخ را زماني که ايمان و کفر بر اساس حب
و بغض او باشد پس بنابر اين او قسيم الجنة و النار است.
همچنين سمهودي از علماي اهل
تسنن مينويسد:
قال الجمال الزرندي: قال
المأمون لعليّ الرضا: بأيّ وجهٍ جدّك عليّ بن أبي طالب قسيم
الجنّة والنار؟ فقال: يا أميرالمؤمنين، ألم ترو عن أبيك عن
عبدالله بن عبّاس قال: سمعت رسول الله: حبّ عليّ إيمان و بغضه
كفر؟ فقال: بلى. قال الرضا: فقسمة الجنّة والنّار على حبّه.
فقال المأمون: لا أبقاني اللّه بعدك يا أباالحسن، أشهد أنّك
وارث علم رسول الله. قال أبوالصّلت عبدالسلام بن صالح الهروي:
فلمّا رجع الرضا إلى بيته، قلت له: يا ابن رسول الله، ما أحسن
ما أجبت به أميرالمؤمنين؟ فقال: يا أباالصلت، إنّما كلّمته من
حيث هو، و لقد سمعت أبي يحدّث عن أبيه عن عليّ قال قال رسول
الله: أنت قسيم الجنّة والنّار، فيوم القيامة تقول للنّار هذا
لي و هذا لك .(11)
جمال زرندي نقل کرده است که
روزي مامون به امام رضا عليه السلام گفت: به چه علت قسيم الجنة
و النار خوانده شده است پس امام رضا عليه السلام به او فرمودند
اي مامون آيا تو از پدرت از ابن عباس از رسول خدا صلي الله
عليه و آله نقل نکرديد که گفت از رسول خدا شنيدم ميفرمايند:
حب علي، ايمان و دشمني با علي، کفر است؟ پس مامون پاسخ داد:
آري.
حضرت فرمودند: پس بهشت و دوزخ
را بر اساس حبش تقسيم ميكند.
مامون گفت خدا مرا بعد از تو
باقي نگذارد اي اباالحسن شهادت ميدهم كه تو وارث علم رسول
الله هستي.
ابوصلت هروي ميگويد:
پس زماني كه امام رضا عليه السلام به منزل برگشتند به او
گفتم: اي پسر رسول خدا چه نيكو جواب مامون را دادي پس حضرت
فرمودند: اي اباصلت من همانگونه كه بود پاسخ دادم و شنيدم از
پدرم كه از پدرش از علي نقل ميكرد كه رسول خدا ميفرمود: تو
تقسيم كننده بهشت و جهنم هستي پس روز قيامت به آتش ميگويد اين
(شخص) براي من و اين براي تو.
خدايا
ترا سپاس ميگوييم كه چشمه جوشان محبت مولايمان حضرت علي عليه
السلام را در جانمان قرار دادي. به حق محمد و آل محمد سوگندت
ميدهيم كه اين عشق و محبت را روز افزون بفرما و ما را از
شيعيان واقعي ايشان قرار بده.
پينوشتها:
1- امالي شيخ صدوق ص 83 ، به
سند ديگر خصال ، شيخ صدوق ، ص 496.
2- عيون اخبار الرضا، ج 1، ص
30 .
3- امالي شيخ مفيد، ص 213 .
4- الکافي کليني، ج 4، ص570/
معاني الاخبار، شيخ صدوق، ص 206/ تهذيب الاحکام، شيخ طوسي ج 6،
ص 29/ روضة الواعظين، فتال نيشابوري، ص 100و 118/ المسترشد،
طبري شيعي، ص 264/ امالي، شيخ مفيد، ص 213/ امالي شيخ طوسي، ص
305 و 629/ احتجاج طبرسي، ج 1، ص 209و 341/ مناقب ابن شهر
آشوب، ج 2، ص 8 و ج 3 ص 28/ الطرائف سيد بن طاووس، ص 76/ مدينه
المعاجز، ج 1، ص 280 .
5- الفايق في غريب الحديث،
جارالله زمخشري، ج 3، ص 97 .
6- شرح نهج البلاغه ابن ابي
الحديد، ج 2، ص 260 و ج 19 ص 140.
7- البدايه و النهايه ج 7 ص
392
8- غريب الحديث، ابن قتيبه، ج
1، ص 377/ النهاية في غريب الحديث، ابن اثير، ج 4، ص 61/
المناقب، خوارزمي، ص 41/ کنزالعمال، متقي هندي، ج 13، ص 152/
تاريخ مدينه دمشق، ج 42، ص 298/ الشفا بتعريف حقوق المصطفى، ج
1، 338، تاج العروس، زبيدي، ج 17، ص 569/ لسان العرب، ابن
المنظور، ج 12، ص479/ ينابيع المودة لذوي القربى، القندوزي، ج
1، ص 249/ المعرفة و التاريخ، الفسوي، ج 3، ص 84/ امالي، شجري
جرجاني، ج1، ص 177، اساس البلاغة/ زمخشري، ج1، ص 507، چاپ
دارالفكر/ النهاية في غريب الاثر، ج 4، ص61، چاپ مكتبة
العلمية/ غريب الحديث، ابن الجوزي، ج 2، ص 243.
9- علل الشرايع، ج1، ص 162.
10- عيون اخبار الرضا ج 1 ص
92.
11- جواهر العقدين 2 ق 2: 429
، به اين مضمون أبو سعد آبي، نثر الدرر ، ج 1، ص 252.
|