از غدیر خم ندای روحپرور
بشنوید |
نغمه «من کنت مولی» از
پیمبر بشنوید |
گرچه در روز الست این
نغمه را بشنیدهاند |
گوش جان باید گشودن تا
مکرر بشنوید |
روی گلفرش زمین این
آسمانی نغمه را |
از لب لعل نبی از قول
داور بشنوید |
از جهاز اشتران چون منبری
آراستند |
حکم یزدان را به خلق از
عرش منبر بشنوید |
رو سوی امت نمود آن
مصطفای کردگار |
کای جماعت جمله از مولا و
چاکر بشنوید |
در غدیر خم شدم مامور از
سوی خدا |
تا به حق، حق را رسانم
بار دیگر بشنوید |
میکنم امروز حجت بر
خداجویان تمام |
نشنوید امروز اگر، فردای
محشر بشنوید |
من به هر نفسی که اولایم
علی اولی بود |
رستگارید، از دل و جان
گفتهام گر بشنوید |
همرهان کردند بیعت با علی
در آن کویر |
ذکر بخٍ بخٍ ای مولی،
مکرر بشنوید |
شام عید است و جلال این
خجسته عید را |
از زبان اطهر فتاح خیبر
بشنوید |
شد سوال از او چه روزی
خوشترین روز تو بود |
پاسخش را با شعف ای اهل
محضر بشنوید |
گفت: روی دست پیغمبر به
صحرای غدیر |
بهترین روزم بُد، ار
دارید باور بشنوید |
باز پرسیدند از او از
سختی ایام عمر |
میزند گفتار او بر قلب
نشتر بشنوید |
گفت: آن روزی که سیلی بر
رخ زهرا زدند |
رنج و اندوه من از دیوار
و از در بشنوید |
موسم عید است «ثابت» وقت
آن آمد که باز |
از غدیر خم ندای روحپرور
بشنوید |
|
|